جدول جو
جدول جو

معنی تخلف ورزیدن - جستجوی لغت در جدول جو

تخلف ورزیدن
تخلف کردن، خلف کردن، یا تخلف ورزیدن از وعده. خلاف وعده کردن
تصویری از تخلف ورزیدن
تصویر تخلف ورزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تخلف ورزیدن
تخلف کردن، خلاف کردن، قصور ورزیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِ مِ شُ دَ)
مخالفت کردن. راه موافقت نسپردن. تقطﱡر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بخل ورزیدن
تصویر بخل ورزیدن
زفتیدن
فرهنگ لغت هوشیار
درنگ کردن، اهمال ورزیدن، مسامحه کردن، طفره رفتن، اهمال کردن، بهانه آوردن، بهانه جستن، عذرتراشی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد